نوشتن از لباس‌ها

  • منصوره بانام
  • تاریخ انتشار 03 / 02 / 03
  • دیدگاه 0 نظر
  • تعداد بازدید 24

هر چه بیشتر در مورد خود و محیط اطرافمان یاد بگیریم، با هنرمند درونمان ارتباط بیشتری می‌گیریم. مهم است که از کنار چشم‌اندازها، اتفاقات، صداها، بوها، طعم‌ها و رنگ‌ها و.. به آسانی عبور نکنیم.

نوشتن از  لباس‌ها

یادداشت نویسی روزانه را می‌توان با نوشتن از جزئیاتِ لباس‌ها آغاز کرد. لازمۀ این کارکمی دقت است. با فکر کردن به لباس‌ها به ذهن فرصت می‌دهیم تا اتفاقات را با دقت بیشتری کنکاش کند. وقتی به لباس‌ها فکر می‌کنیم، چه زمانی را به یاد می‌آوریم؟ در آن زمان چه احساسی داشتیم؟ آیا تا به حال از لباسی متنفر شده‌اید؟

۱٫

نوشتن از مکان خرید لباس‌ها می‌تواند برای طرح سوالات به ما کمک کند. اولین بار به آنجا رفته بودیم؟ می‌توانیم جزئیاتی در مورد آن مکان را به یاد بیاوریم؟ فروشنده در مورد لباس‌ها چگونه صحبت می‌کرد؟ مغازه در کدام خیابان بود؟ و سوالاتی که ذهن را وارد این بازی می‌کند.

۲٫

شغل‌های مرتبط با لباس‌ها می‌توانند سوژه خوبی برای نوشتن باشد. قطعن شغل‌های بسیاری درگیرند تا لباس‌ها تهیه و به دست ما برسند. طراح بافت، مهندس الیاف، طراح پارچه، فروشنده، خیاط…

۳٫

اگر می‌توانید از قیمت‌ها نیز بنویسید.آیا خرید لباس با این قیمت عاقلانه بود؟ آن لحظه چه احساسی داشتیم؟ چه جمله‌ای گفتیم؟

نوشتن خاطراتی از لباس‌ها

با پوشیدن هر لباس گویا در ذهنمان دفترچه‌ای از خاطرات مرور می‌شود. اولین مرتبه باآن لباس کجا رفتیم؟ موقع پوشیدن آن لباس چه احساسی را تجربه کردیم؟ آیا هنگام پوشیدن لباس‌ها خیال پردازی کرده‌اید؟ برای آن لباسِ خاص برنامه یا قصه‌ی دارید؟ از خاطراتتان بنویسید.

۱٫

اولین برخورد

به یاد دارید در اولین برخورد با این لباس چه جمله‌ای گفتید؟ مثلاً رنگ این لباس فوق العاده است. چه خوش فرم است. به من می‌آید؟ کاش کمی قد آستینش بلندتر بود و…

می‌بینید چگونه نویسنده می‌تواند در مورد جزییاتْ گفتگویی فوق العاده خلق کند.

۲٫

دنیا را از چشم لباس‌ها ببینیم

وقتی شرایط نوشتن نداریم، بهتر است با اشیاءی اطرافمان گفتگوکنیم. گاهی حالشان را بپرسیم. آیا از این که بلوز یا روسری من هستند راضی و خوشحالند؟ آخرین باری که شستمشان چه حسی داشتند؟

خودمان را جای لباس‌ها بگذاریم، تاثیر اولین برخوردمان در او چگونه بود؟

پرسش سوالاتی مانند” اگر رنگ لباس کمی تیره‌تر یا آستین‌ها کمی گشادتر بود، بهتر نبود؟ اگر طراح این لباس بودم از چه طرحی استفاده می‌کردم. آیا باز همین ترکیب رنگ را داشت؟” باعث می‌شود متفاوت به موضوع نگاه کنیم.

۳٫

شناسنامهِ لباس

آیا تا بحال به مارکِ روی لباس نگاه کرده‌اید؟ مارک روی لباس شناسنامۀ لباس‌هاست. برای شناخت لباس‌ها بهتر است نگاهی به شناسنامه‌شان داشته باشیم. مواردی مانند شستشو با دمای مناسب، نحوه اتوکشی، طریقۀ آویزان و خشک کردن و هر توضیحی در مورد لباس در شناسنامه یافت می‌شود.

همچنین از جنس، سایز و کشور تولید کننده آن مطلع می‌شویم، از خودمان بپرسیم این لباس از کشور چین آمده، من می‌توانم با زبان چینی با این لباس صحبت کنم؟ سعی کنیم دفترچه‌ی خاطراتی که با این لباس در ذهن‌مان ساخته شده را یادداشت کنیم. این موضوع باعث می‌شود به خلاقیت نزدیک شویم و بتوانیم به اشیاء بی‌جان، جان ببخشیم.گاهی به دنیای لباس‌ها سری بزنیم و احوالی از آنها را بپرسیم.

۴٫

صفاتِ لباس

برای غنی تر شدن نوشته‌ها باید بتوانیم تمرین توصیف را انجام دهیم. برخی لباس‌ها را با ویژگی‌های خاصی می‌شناسیم صفت سازی برای لباس‌ها؛ لباسِ سفارسی، دست دوز، خوش دوز، بازاری، پرو شده، از مدافتاده، اسپرت، آستین سر خود، مامان دوز، تک پوش، چهل تیکه، لباس آزاد و…

۵٫

برای لباس‌ها ارزش افزوده ایجاده کنیم

لباسِ دانشگاه، لباس ِگردش، لباسِ خواب، لباسِ روزِ دوشنبه، لباسِ پیاده روی، لباسِ ورزش، لباسِ شنا، لباس برای نوشتن، لباسِ خیابان، لباسِ رقص، لباسِ عید، لباسِ مهمانی، لباسِ راحتی و…

تمرین: یک فهرست خلاقانه از لباس‌ها داشته باشید.

معرفی کتاب

کتاب «جادوی بزرگ» از الیزابت گیلبرت ما را به نوشتن نزدیک می‌کند.

«با خلاقیت‌ام قرار دارم….. »

همانند فرد عاشقی که به دیدار معشوقه‌اش می‌رود، برای کاری که انجام دهیم یک لباس ویژه داشته باشیم. اگر این ایده تنها در ذهنمان هم باشد، کافیست. سخت نگیریم.

به عنوان نویسنده، خوب است گاهی برای نوشتنِ داستان از لباس‌ها الهام گیریم. وقتی شخصیت‌های داستان را به حد کافی می‌شناسیم با آنها نزدیکتر می‌شویم و حس آنها را درک می‌کنیم. می‌توان تصور کرد آنها چه لباسی می‌پوشند یا هر لباس برای کدام شخصیت مناسب است. بهتر است لباس پوشیدن، رفتار، شغل و احساس همۀ شخصیت‌های داستان را بشناسیم.

تمرین

قرار عاشقانه‌ای داریم، انتخاب لباس کمی سخته؟ این سوال برای همۀ ما پیش آمده:

«چی بپوشم؟»

در مورد همین سوال بنویسیم.

دقیقن مانند زمانی است که نمی‌دانیم چه باید بنویسیم؟ این سوال درآغاز روزانه نویسی‌های من هرروز تکرار می‌شد. همین موضوع به ما کمک می‌کند تا شروع به نوشتن کنیم: «نمیدونم چی بنویسم، هیچ ایده‌ای ندارم که قرار است چه چیزی روی کاغذ نوشته شود. حوصلۀ بازی با کلمات رو ندارم اما می‌خوام امتحان کنم، به خودم چند دقیقه‌ی فرصت می‌دهم.»

و کم کم می‌بینیم غرق نوشتن شده‌ایم.

می‌توان از هر موضوعی، سوژه‌ی برای نوشتن خلق کرد. کمی دقیقتر شویم و برای شناخت جزئیات وقت بگذاریم. این تمرین کمک می‌کند تا در نوشتن یادداشت‌های روزانه پیش برویم.

سخن آخر

با طرح سوال، ذهن ما خلاقیت بیشتری را تمرین می‌کند و نگاهمان به اشیاء بی‌جان تغییر می‌کند.

از این پس در زمان نوشتن به موقعیتی که نشسته‌ایم، لباسی که پوشیده‌ایم، فضایِ اتاق، سروصدای محیط، خودکار، رنگ دفترچه یاداشت و هر آنچه که رو به رویمان است، دقت می‌کنیم. این موضوع کمک می‌کند تا حواس پنجگانه به خوبی وارد متن شود و باعث غنی تر شدن یادداشت‌های روزانه‌مان گردد.

در مورد آنچه دوست داریم شروع به نوشتن سوالاتی کنیم. به مرور پاسخ‌ها ما را به نتایج خوبی می‌رسانند. برقراری ارتباط بهتری با آن موضوع باعث عمیق تر شدن نوشته‌هایمان می‌شود.

در یادداشت نویسی امروز از این موضوع بنویسیم:

چه شباهتی بین یک متن آراسته و یک لباس مناسب وجود دارد؟

یا می‌توان برای رسیدن به پاسخ‌های متفاوت به کامل کردن این جمله بپردازیم.

نوشتن یک متنِ خوب مانند پوشیدن لباس مناسب است چون …

سعی کنید برای نوشتن از دنیای اطرافتان، الهام بگیرید.

 

 نوشتار بالا برداشتی ست از وبینارهای اهل نوشتن. 

برچسب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *