استیوجابز میگوید: «جزئیات مهم هستند و ارزش اینکه بر روی آن ها وقت بگذارید را دارند.»
حواس پنجگانه به کمک میکند تا بتوانیم جزئیات دنیای اطرافمان را بهتر بشناسیم.
شناخت توجه به تنها با کمک گرفتن از میسر میشود. شاید در ظاهر حس بویایی کمی ضعیفتر باشد، اما وقتی تصمیم داریم در موردش بنویسیم، در واقع به حس بویایی توجه کردهایم و این توجه باعث تقویت این حس میشود.
چرا نوشتن از حس بویایی ما را به خودمان نزدیکتر میکند؟ این رایحه چه خاطرهای را در ذهنمان تداعی میکند؟ بویِ لباسِ مادر، لباسی که از کودکیمان به یادگار مانده و بوی روزهای بچگی را میدهد و..
فهرستی خلاقانه از عطر و بوهایی بنویسید که برای شما تداعی کننده روزهایی خاص در زندگیاند.
با عطرها و بوها زندگی کنیم تا ارتباط عمیقتری با آنها بگیریم.
چرا عطر و بوها مهم هستند؟ نوشتن از عطرها امکانات زبانی ما را افزایش میدهند. گاهی در نوشتن نیاز دارید صحنهی را تعریف کنید و باید جزئیات بیشتری را وارد نوشتههایتان کنید. برای توصیف صحنۀ داستان میتوانید از حس بویایی کمک بگیرید. توصیفِ درست و مناسب حس بویایی باعث میشود خواننده درک بهتری از یادداشتهای شما پیدا کند.
این توجه و دقت عمیقتر بر روی جزئیات باعث افزایش حس میشود و خواننده میتواند در هنگام خواندن این جزئیات از عطر و بوها، با نوشته شما همزاد پنداری کند.
برای خلاقانهتر نوشتن بهتر است به بوها به عنوان یک ابزار نگاه کنیم و در نوشتههایمان از آنها کمک بگیریم.
مثلاً به تازگی عطری را خریدهایم. چند لحظه مکث کنیم، بپرسیم این عطر چه حسی در من به وجود میآورد؟
آیا وقتی عطری به مشام شما میخورد، میتوانید تجسمکنید کنار بوتهی از گلهای معطر هستید؟
من عاشق عطر و رایحه ماگنولیا هستم، مرا به روزهایی که در خوابگاه دانشجویی کرمان زندگی میکردم میبرد.
در مورد شخصیت پردازی در داستان نیز برای غنیتر شدن نوشتهها میتوانید از سلیقۀ عطری شخصیتهای داستانتان کمک بگیرید.
کتاب «فرهنگ زبانزدهای فارسی» اثر غلامحسین صدری افشار، نشر مازیار
مطالعۀ کتاب فرهنگ زبانزدهای فارسی که برگرفته از عطرهاست، باعث میشود در نوشتار و گفتار خلاق شوید.
انگار بو برده، اینجورکه بوش میاد، بوی بهبود میآید، بوی غربت، بوی آشنا، بوی الرحمانش بلنده، بوی خون میده، بوی حلواش میاد، بوی کباب به مشامش خورده، بوی دماغ سوخته میاد، سرت بوی قورمه سبزی میده، ….
بوی کتاب، بوی حرم، بوی الکل، بوی بتادین، بوی بنزین، بوی غلطگیر، بوی لاک، بوهایی که باعث سردرد میشوند، برخی بوها که افرادی دوست دارند و افرادی از آن متنفرند،
بوی کلۀ پاچه، بوی رنگ، بوی پیاز، بوی سیر، بوی غذاهای مورد علاقه، بوی باران، بوی کاهگل، بوی ماه مهر، عطری که مربوط به شخصی باشد که فوت کرده و یادآوری آن ما را اذیت میکند، بوی لباس عزیزی که پیش ما نیست، بوی عطری که ما را به زمان و مکانی دور میبرد.
کافی است بپرسیم این عطر آخرین بار کجا به مشامم خورده است؟ این عطر من را به یاد چه کسی یا چه خاطرهای میاندازد؟ چرا به این عطر علاقه دارم؟ چرا این عطر مرا اذیت میکند؟ و بعد دنیایی از خاطرات وارد ذهنمان میگردند و نوشتههایمان را عطرآگین میسازند.
تجسم کنید عطری که دوست دارید شما را در آغوش گرفته است، این هم آغوشی چه احساسی در شما ایجاد میکند؟
اگر رایحهی دلنشین به مشام شما رسید، ساده از کنارش نگذرید. دلایل خود را برای خوشآمد یا بد آمدن از آن بو بنویسید. من عاشقِ عطرگل یاسم، مرا به روزی که همراه پدرم، بوتههای گل یاس را در باغچه میکاشتیم میبرد و پدرم، که عاشق عطر گلهای محمدی بود، زیباترین خاطراتش از ازدواج با مادرم مربوط به فصل باز شدن شکوفههای خوش رنگ گلهای محمدی بود و همیشه بوتهای از آنها را در باغچه حیاط داشت.
سعی کنید در نوشتههایتان از کلمات عینی استفاده کنید، «کلمات عینی؛ واژههایی که یک تصویر واضح در ذهن ما ایجاد میکنند، کتاب، کاغذ، خودکار…»
از کلمات عینی برای توصیف بو و عطرها استفاده کنید تا خلاقیتتان بیشتر شود.
چطور میتوانیم از عطرها و بوهایی که برای ما مهم هستند در نوشتههایمان استفاده کنیم و از آنها محافظت کنیم؟
فکر کردن به این موضوع جذاب است زیرا در ظاهر حس بویایی کمی ضعیفتر است، اما وقتی تصمیم داریم در موردش بنویسیم، در واقع به حس بویایی توجه کردهایم و این توجه باعث تقویت این حس میشود.
پس سعی کنیم که آنها را در نوشتههایمان پررنگتر کنیم.
همچنین میتوان در حین نوشتن حس بویایی را با سایر حسهای خودمان گره بزنیم. مثلاً اگر از عطر و بو مینویسیم در مورد آن از کلمات عینی و ملموس تری استفاده کنیم،کلماتی که در ذهن ما ثبت شده و یادآور اتفاق وخاطرهای است.
عطرِگرم، عطرِملایم، عطرِتلخ، عطرِ شیرین، عطرِ سرد و..
چطور میتوانید شیرینی، تلخی، گرمی و یا سردی عطر را در نوشتههایتان بیاورید؟ میتوانید چند سطری بنویسید؟
نوشتار بالا برداشتیست از وبینارهای اهل نوشتن.